کـــــهکــــشـــــــــــــ...ونی ها
کـــــهکــــشـــــــــــــ...ونی ها
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:, توسط Mojtaba |

یادش بخیر بچه که بودیم میبردنمون پارک می رفتیم مثل مظلوما میچسبیدیم به میله ی تاب همچین ملتمسانه نگاه میکردیم به اونیکه سوار تاب بود که دلش بسوزه پیاده بشه بعدم که نوبت خودمون میشد عمرا پیاده میشدیم!

.

.

پلیس امده بود سر پشت بوم دیش ماهواره را ببره بهش میگم کاش لاقل چهارشنبه میبردید میفهمیدیم بفرماییدشام کی برنده شده. میگه بیخیال این هفته اصلا گروهشونم به درد بخور نیست

.

.

بعضی وقتا خدا درهای رحمتش رو یه خورده باز میکنه تا بتونی از لای در، رحمتارو ببینی؛ ولی نمیتونی بهشون دست بزنی چون روی در قفلی به نام حکمته!

.

.

پريشب سر میز شام
داداشم گفت : برو برام آب بیار
گفتم: بروبابا! من خودم از تشنگی دارم ماست میخورم !

.

.

نصف شبی یارو زنگ زده میگه شما؟؟؟
گفتم ببخشید گوشیمو اشتباه برداشتم!

.

.

غیر ممکنه توی مدرسه های ایران درس خونده باشی و این جمله رو نشنیده باشی:
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.
.
.
ببینید همه تون 0 بشین، یه دوزاری از حقوق من کم نمی کنن
همه تونم 20 بشین یه دوزاری به حقوق من اضافه نمی کنن!!

.

.

خدایا یعنی میشه یه روز یه کیبوردی اختراع بشه که خودش بفهمه کی باید فارسی تایپ کنه کی انگلیسی؟؟؟
حروم شد نسلمون از بس به جاه گوگل زدیم لخخلمث !
و به جای فیسبوک زدیم بشزثذخخن ..!

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: